فاطمه فاطمه

نوشته شده توسط:داود رزم | ۰ دیدگاه

 

بیستم جمادی الآخر، وقتی شکوفه باغ محمّدی شکوفا شد، جهان، رنگ عشق گرفت و عشق از آن زمان مقدار خویش را پیدا کرد.

با آمدنش، تصویر همه خوبی ها در قاب خاکی دنیا نقش بست.

زمین از شوق قدوم مبارکش سبز شد و خورشید، پرتو افشان زیباترین لحظات بود.

رنگین کمان لبخند، بر آسمان لب های پیامبر صلی الله علیه و آله و خدیجه علیهاالسلام نشسته بود.

کودکی از تبار نور به دنیا می آمد که با مادر، همراه و هم صدا بود و با او صحبت می کرد.

چهل روز کناره گیری پیامبر صلی الله علیه و آله از خدیجه به خاطر آن بود که در شب ملکوتی معراج، در شب آمیخته شدن نور ستارگان بر زمین، شبی که با شکوه ترین لحظه را نوید می داد، فرا برسد.

شبی که پیامبر به معراج رفت و در میان آسمان و قصرها، باغ ها و ایوان های بهشت گردش می کرد، از آن سیب معطّر بهشتی که خداوند آن را به وسیله فرشتگان نور به او هدیه داد تناول فرمود و...

دیگر وقت آمدن بود، کاسه صبر همه لبریز و در انتظار حضور یک مسافر بودند که از سرزمین عاشقانه ها و عارفانه ها می آمد.

چهار زن نورانی، خدیجه را هنگام وضع حمل یاری می نمودند؛ حوّا، آسیه، کلثوم و مریم.

... و به دنیا آمد

دیده به جهان گشود و دل از عاشقان خویش ربود.

خانه پیامبر صلی الله علیه و آله ،

رنگ و بوی حضور گرفته بود؛ حضور دختری که پیام آور پاکی ها بود.

دختری که بوی بهشت می داد و از تبار بهشت بود

دختری که قرار بود، ماه همیشه روشن آسمان شب های پدر باشد.

لحظه ها در پوست خود نمی گنجیدند و دیده ها از شادمانی، دست و پای خویش را گم کرده بودند.

بوی اسپند و عود می آمد و شادی، میزبان لحظه های بهترین بندگان خدا بود.

نامش را برگزید؛ نامی که برگزیده خدا بود، «فاطمه».

... و پدر، سپس فرمود: «من تو را به علم و دانش ممتاز نمودم و از ناپاکی به دور نگه داشتم».

فاطمه علیهاالسلام نور است و نور، فاطمه علیهاالسلام

فاطمه علیهاالسلام ، کلید درهای بسته انسان است؛

از ابوالبشر تا پایان

فاطمه علیهاالسلام ، سالار کاروان عشق، حقیقت زندگی به توان انسانیّت، حوریه بهشتی بر زمین، دختر محمّدِ امین و بهانه آفرینش است.

فاطمه، ای ولادت تو تبلور احساس، ای وجود تو معطّر از گل یاس، ای ابتدا و انتهای کامل ترین زنان عالم و ای دختر نبی خاتم! چشم بر جهان گشودی تا دنیا را بی نصیب از حضور آسمانی خویش نگذاری.

پا به عرصه خاک نهادی و تا دنیا دنیاست، در سراسر کوچه های انسانیت، نور معرفت تو پرتو افشانی می کند تا همیشه زمین، معطّر از بوی بهشت تو باشد.

به دنیا آمدی، تا عفتِ به رنگ گل سرخ، برای همیشه در میان زنان، با طراوت بماند.

قدم بر خاک نهادی تا رسم همسرداری را به پیران خویش بیاموزی.

به دنیا آمد تا عطر بوی گلِ مادر را در سراسر باغ محبّت جاری سازی.

 

 

  1. هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...

    نوشتن دیدگاه

themedesigner511.2 <-ptitle-> <-meta->
 

خوش آمدید : <-cuser->
پنل کاربری | خروج از سیستم
vcppollنظرسنجی
<-q->

<-option-> <-ctext->

+ مشاهده نتایج


vcpadminsنویسندگان
blockright2بلوک سبز
<-bcontent->
blockright3بلوک آبی
<-bcontent->

  topblock1بلوک بالا
<-btitle->
<-bcontent->
vcpflasttopicsآخرین ارسال های تالار
آخرین ارسال های تالار
هیچ ارسال جدیدی برای تالار گفتمان وجود ندارد .
عنوان پاسخ بازدید توسط
<-fptitle-> <-fpreps-> <-fpvisits-> <-fpopener->
<-title->
<-content->

:: ادامه مطلب:: لینک ثابت
مطالب مرتبط :
:: <-reltitle->
نویسنده : <-w->
تاریخ : <-pdate->
بازدید : <-visits->
نظرات : <-ncmts->
پیام سیستم
هیچ مطلبی در این صفحه وجود ندارد .
<-pncmts-> دیدگاه نوشته شده است! می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-cname-> مدیر سایت در تاریخ : <-cdate-> - - گفته است :
<-ctxt->
پاسخ شما : <-crep->

هیچ نظری برای این مطلب وجود ندارد ! اولین نفر باشید ...

دیدگاه خود را به ما بگویید

نظر شما :

#captcha#

botblock1بلوک پایین
<-btitle->
<-bcontent->